از فرنگ برگشته ای که نقاشی قهوه خانه ای را نجات داد!
به گزارش زارا، نقاشی قهوه خانه ای که زمانی در آستانه مرگ بود و تنها چند قدم با پرتاپ شدن به قعر تاریخ فاصله داشت، روزی توسط هنرمندی که اخیرا از فرنگ برگشته بود نجات یافت و از آن زمان به بعد جای پایش در هنر ایران محکم شد.
به گزارش زارا به نقل از خبر آنلاین به نقل از ایسنا، مارکو گریگوریان، هنرمندی چندوجهی بود و تحصیلاتش را در آکادمی هنرهای زیبای رم گذرانده بود. او بعد از برگشت به ایران، نگاهش را هم زمان به طرف هنر مدرن و ریشه های فرهنگی و هنری بومی دوخت.
درحقیقت او با نگاهی متفاوت و عمیق، باور داشت که هنر در مرزهای سبک های مدرن و غربی متوقف نمی شود؛ هنر مردمی و سنتی ایران هم گنجینه ای بهادار است که باید آنرا پاس داشت و باردیگر جان بخشید.
در این راستا زمانیکه متوجه شد تنها چند تن از بانیان و بازماندگان نقاشی قهوه خانه ای در تهران هنوز در قید حیات اند، به جست وجوی آنها رفت؛ آثارشان را گردآوری کرد و راهی برای باززنده سازی این شیوه کهن فراهم نمود.
مارکو گریگوریان گریگوریان با شناسایی افرادی همچون حسین قوللرآقاسی و محمد مدبر که دو چهره برجسته و بنیان گذار این هنر بودند، به جمع آوری تابلوهای آنان پرداخت و از راه سفارش «پرده های نقاشی» تازه، هنرمندان را تشویق کرد تا بار دیگر قلم در دست بگیرند. او با این کار نه تنها پشتیبان مادی و معنوی آنها بود، باعث شد کالبد بی جان نقاشی قهوه خانه بار دیگر جان بگیرد.
حسین قوللر آغاسی او سپس این آثار را از گوشه وکنار کشور جمع آوری کرد و در نمایشگاهی باعنوان «خانه ایران» در پاریس به نمایش گذاشت؛ نمایشگاهی که با استقبالی چشم گیر مواجه گردید. مدتی بعد، بخش مهمی از این مجموعه توسط موزه نگارستان تهران خریداری شد و بدین ترتیب نقاشی قهوه خانه ای رسما وارد چرخه موزه داری و تاریخ هنر معاصر ایران شد.
به مدد تلاشهای این هنرمند، نقاشی قهوه خانه ای؛ هنری که قبل تر در حاشیه مانده و در آستانه فراموشی بود، به یکی از شاخه های پرارزش هنرهای تجسمی و میراث فرهنگی مردم ایران تبدیل شد.
محمد مدبر با این اقدام، هنرمندان قهوه خانه ای که بسیاری در گمنامی و انزوا روزگار می گذراندند، باردیگر دیده شدند، نامشان در تاریخ به ثبت رسید و جایگاه شان به رسمیت شناخته شد.
این مسیر همینطور راهی تازه پیش پای نسل های بعدی گشود؛ نسلی که با شناخت ریشه های هنر مردمی ایران و پیوند آن با بیان مدرن، توانست زبان تازه ای در هنر معاصر بیافریند.
یکی از همکاران و شاگردان مارکو در رابطه با این بُعد از شخصیت او چنین روایت می کند: «مارکو نه فقط هنرور بود، بلکه برادر و پشتیبان هنرمندانی بود که هنرشان در حاشیه مانده بود. من و مارکو به جنوب شهر می رفتیم و نقاشی های قوللر و مدبر را می خریدیم. آنها گاهی حتی در مقابل غذا نقاشی می کشیدند.»
منبع: زارا
این مطلب زارا را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط زارا
نظرات بینندگان در مورد این مطلب